حکمرانی رسانهای در عصر دیجیتال؛ چالشهای محتوا، اعتبار و بازاریابی
گفتوگوی اختصاصی "فرهنگ اقتصاد" با دکتر محمد غفاری، مدیرعامل شرکت مشاوران مدیریت سوشیانت
در جهان بههمپیوسته و پرشتاب دیجیتال، مدیریت فضای رسانهای و اعتبار اطلاعات به یکی از پیچیدهترین و حیاتیترین مسائل حکمرانی تبدیل شده است.
فرهنگ اقتصاد _در این مصاحبه تخصصی، دکتر محمد غفاری، متخصص و دارای دکترای مدیریت، کارآفرینی و رهبری، به تحلیل ابعاد نوین تولید محتوا، بازاریابی و مدیریت اکوسیستم رسانهای میپردازد.
دکتر غفاری با تأکید بر ضرورت اتخاذ رویکردی متفاوت، چالشهای اصالت محتوا، بحران اعتماد عمومی و قدرت جریانسازی شبکههای اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهد.
بخش اول:
جریانسازی و دستهبندی سهگانه محتوا بر اساس اصالت
دکتر غفاری، با اتکا به تجربیات مدیریتی خود، نقش محوری جریانسازی رسانهای را در دنیای امروز برجسته میسازد و مفهوم بنیادین اصالت محتوا را به چالش میکشد.
ایشان فراتر از تقسیمبندی سنتی، دستهبندی نوینی را بر مبنای میزان اصالت و هدف انتشار معرفی میکند.
محتوای موثق (Accurate Content):
محتوای صحیح، منطبق بر واقعیت و منتشرشده از منابع معتبر.
محتوای جهتدهیشده (Manipulated Content – باز مارکتینگ):
محتوایی که اساس آن صحیح است، اما با تمهیدات خاص و هدفمند دستکاری شده و جهتگیری مشخصی را دنبال میکند.
محتوای ساختگی (Fabricated Content – رومر مارکتینگ): محتوایی که از اساس شایعه بوده و هیچ ریشه واقعی ندارد، اما در قالب محتوا توزیع میگردد.

نکته کلیدی:
رسانههای رسمی تحت نظارت (رگولاتوری) غالباً از انتشار شایعات ساختگی (دسته سوم) پرهیز میکنند، اما فضای شبکههای اجتماعی، به دلیل فقدان نظارت ساختاریافته و امکان فعالیت با هویتهای مستعار، بستر مناسبی را برای آفرینش جریانات سنگین اجتماعی از طریق شایعهپراکنی و ترکیب هدفمند واقعیت با دروغ فراهم کرده است.
بخش دوم:
پارادایم شبکههای اجتماعی و کلید زمامداری “اعتبار منبع”
دکتر غفاری ظهور رسانههای اجتماعی را یک پارادایم شیفت (تغییر الگو) میداند که سرعت و نحوه توزیع اطلاعات را متحول کرده است.
در این تحول، سرعت انتشار اطلاعات به مقیاس جهانی (در کمتر از نیم ساعت) رسیده و باعث شده که اعتبار منبع (Source Credibility) به عامل تعیینکننده تاثیر گذاری آن تبدیل شود.
بحران اعتماد عمومی:
در فضاهای دارای سانسور و محدودیت شدید (که معمولا رسانه های رسمی کشورها در این دسته قرار می گیرند)، گرایش و قضاوت عمومی نسبت به رسانههای رسمی سوگیرانه شده و اعتماد سلب میگردد.
اثرگذاری “رسانههای شخصی”:
ایشان تأکید میکنند که امروزه کانالهای شخصی (خانواده، دوستان و دایره نزدیک) همواره تأثیرگذاری بهمراتب بیشتری بر افکار عمومی دارند تا رسانههای دولتی یا رسمی.
این شکاف اعتباری باعث میشود که فعالان غیررسمی بتوانند از سرعت انتشار شایعه بهرهبرداری کنند، در حالی که ساختارهای رسمی، به دلیل ضعف اعتبار و نفوذ، قدرت لازم برای مهار این جریانات را از دست میدهند.

بخش سوم:
محدودیتهای سواد رسانهای عمومی و تحلیل طبیعت انسان
دکتر غفاری موضعی قاطعانه در خصوص اثربخشی برنامههای کلان ارتقاء سواد رسانهای عمومی اتخاذ میکند و آن را یک “دغدغه (Concern)” غیرقابل تحقق در سطح کلان میداند.
پیچیدگی فردی و هیجانات حاکم:
دلیل این امر، مواجهه با “موجودات بسیار پیچیدهای به نام انسان” است که دارای درک و توانایی تحلیلی یکسانی نیستند. همچنین، “انسان ذاتاً تحت تأثیر اخبار قرار میگیرد” و هیجاناتش (از عصبانیت تا آرامش) به یک متغیر تعیینکننده در قضاوت و تحلیل او از اخبار تبدیل میشوند.
با توجه به شکستهای جهانی در این زمینه، راهکار جایگزین، بهجای آموزش کلان، تمرکز بر “آموزش فردی” و “ارتقاء اطلاعات عمومی” است تا به صورت غیرمستقیم، ذهنیت بخشی از جامعه برای تمییز اخبار آماده شود.
بخش چهارم:
سوشال مدیا؛ تیغ دو دم بازاریابی و کسبوکار
در حوزه بازاریابی و توسعه کسبوکار، رسانههای اجتماعی به دلیل شباهت ساختاری به ارتباطات چهرهبهچهره، نقشی بیبدیل در افزایش شدید اعتماد مخاطب یافتهاند.
سرعت وایرال و دفع سریع:
محتوای جذاب بهسرعت ویروسی میشود، اما اگر پیام برند غلط طراحی شود، به همان سرعت نیز “دفع شده” و موجب واکنش شدید و گارد گرفتن مخاطب میشود.
قدرت باز مارکتینگ (Buzz Marketing):
شایعات و پچپچهای اجتماعی میتوانند بهسرعت یک اتهام را به “حکم نانوشته” تبدیل کرده و بر وجهه یک برند تأثیرات مخرب یا سازنده مطلق بگذارند.
دکتر غفاری تصریح میکند که اعتبار رسانه از آگاهی و سواد عمومی مخاطب “بسیار مهمتر” است، وی هشدار میدهد که مدیریت غلط میتواند اعتبار نهادهای رسانهای قدرتمند را شدیداً تضعیف کند، تا جایی که اعتماد عمومی به اخبار منتشرشده در یک شبکه اجتماعی به مراتب بیشتر از اخبار رسمی کشور باشد.

بخش پنجم:
روانشناسی اجتماعی و مدیریت بحرانهای رسانهای
در حوزه کنترلی و امنیتی، قدرت باز مارکتینگ و رومر مارکتینگ به عنوان ابزارهای کلیدی جریانسازی شناخته میشوند.
جریانسازی معکوس (Counter-Flow):
امکان ایجاد موج جدیدی از شایعه وجود دارد تا “موج قبلی رسانهای از بین برود یا به حاشیه رانده شود.”
آمادهسازی اذهان و جرقه روانی:
ذهنیت جامعه توسط سیلی از اخبار به صورت مداوم دستکاری و آماده میشود.
در این شرایط، “فقط به یک جرقه” نیاز است تا یک جریان ناگهانی و سنگین (نظیر مطالبات اجتماعی) را خلق کند.
نهادهای امنیتی کشورهای توسعهیافته به شدت به تحلیل این پتانسیلهای انفجاری اجتماعی اهمیت میدهند و با تزریق خوراک فکری و هیجان هدفمند، جریانات را از حالت ارگانیک خارج کرده و به سمت کنترلی سوق میدهند.
نتیجه گیری:
حکمرانی رسانهای در عصر دیجیتال، نیازمند درکی عمیق از روانشناسی اجتماعی، دستهبندی اصالت محتوا و تمرکز بر بازسازی اعتبار منابع رسمی است. در غیر این صورت، قدرت زمامداری در دست کانالهای شخصی و جریانهای غیررسمی شایعهساز باقی خواهد ماند.
به اشتراک بگذارید:
لینک خبر: