«صنعت سبز» قربانی منافع صاحبان صنایع نشود!
واکاوی چالش اصلی شرکتها در راهبرد صنعت و بازاریابی سبز کارشناس ارشد انرژی
فرهنگ اقتصاد _ براساس پیش بینی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی تا سال ۲۰۵۰، بالغ بر ۵۰ درصد افزایش را در انتشار گازهای گلخانهای تجربه خواهیم کرد و متوسط دمای زمین در قرن ۲۱ بین ۱.۸ تا ۴ درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت که این فجایع ناشی از سوزاندن سوختهای فسیلی، در حال رخ دادن است. براساس محاسبات دانشمندان تا سال ۲۰۳۰ بالغ بر ۳۴۰ میلیارد دلار بر هزینه کنونی سلامت ساکنان زمین تحمیل خواهد شد و تقریبا ۴۰ درصد جمعیت جهان که در مناطق کم آب و خشک زندگی می کنند، تا سال ۲۰۵۰ به میزان ۵۵ درصد افزایش تقاضای مصرف آب خواهند داشت که قطعا با تنشهای متعددی روبرو خواهند شد.
در ۲۵ سال گذشته تا ۶۰ درصد اکوسیستم اصلی زمین دستکاری و یا مصرف شده که تخریب کیفیت خاک و جنگل زدایی از جمله این فجایع بوده که باعث کاهش ۱۰ درصدی تنوع زیستی تا کنون شده است. با در نظر داشتن این موارد میتوان دریافت که نسل آینده خود را در محرومیت منابع زیست محیطی خواهند یافت و رفاه آنان در معرض خطر قرار دارد. با درک اهمیت موضوع ارائه راه حل برای رفع معضل و تضمین ذخایر و منابع در بازاریابی را میتوان با نام بازاریابی سبز تعریف کرد چراکه یکی از کلیدیترین استراتژی های کسب و کار همانا حفظ منافع مصرف کننده است.
واژه بازاریابی سبز نخستین بار در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ مطرح شد که در آن محصولات بر اساس مزایای زیست محیطی خود تولید و تبلیغ می شوند و هدف تولید محصولات با مواد و بسته بندی بدون ایجاد هیچ گونه آسیب به محیط زیست و سازگار با آن انجام می شود و یا از نظر زیست محیطی مفید بوده و ضررشان بسیار کم و ناچیز است. بازاریابی سبز با عناوین دیگری همچون بازاریابی زیست محیطی و بازاریابی پایدار نیز شناخته می شود.
در همین زمینه؛علیرضا آمارمحمدی، کارشناس ارشد انرژی، اظهار داشت: بازاریابی به هرگونه فرآیند یا فعالیتی که هر شخص یا شرکتی در قالب ارائه محصول یا فروش خدماتش به مشتری می دهد و مشتری را مجاب می کند تا از این محصول مصرف کنند و از خدمات بهره ببرند، تعریف می شود، در نتیجه منجر به نفع شخصی یا شرکت می شود که از آن به عنوان بازاریابی کلاسیک یاد می شود.
وی تصریح کرد: اگر در بازاریابی که انجام می گیرد در موازات محوریت نقطه هدف که همانا فروش محصول و خدمات است به انتفاع عموم و تاثیرات روی چرخه حیات و اکوسیستم را نیز در اولویتهای اهداف لحاظ کنیم آن بازاریابی سبز است که نه تنها انتفاع شخصی را دربر دارد بلکه به نوعی برای حیات اکوسیستم مفید بوده و یا لااقل مضر نیست که خیلی از کشورهای صنعتی پیشرفته بازاریابی سبز را در دستور کار خود دارند. تفاوت بازاریابی کلاسیک و سبز دقیقا به حفظ و پایش آلترنایتو آخر که چرخه محیط زیست و انتفاع بشریت و گیاهان و جانوران است، برمی گردد.
وی بیان داشت: به رسمیت شناختن ارزشهای مشتریان در حیطه حقوق زیست محیطی و اجتماعی آنان توام با مقرون به صرفه بودن و همچنین تضمین سلامت فرزندان نسلهای آینده که با الگوی خریدهای سازگار با محیط زیست تنظیم می شود را میتوان به عنوان بازاریابی سبز Green Marketing تعریف کرد. البته، اطلاع رسانی در تبلیغات برندینگ به مشتریان از کمبود و محدودیت منابع مواد خام و ذخایر آبی افزایش هزینه های سلامت و سطوح آلودگی محیط زیست آنها هم می تواند به نوعی بازاریابی سبز تلقی گردد.
این کارشناس ارشد انرژی در مورد صنایعی که بازاریابی سبز را سرلوحه کار خود قرار داده اند، گفت: امروزه خیلی از صنایع را به عینه می توان دید که تبدیل به صنعت سبز شده و از بازاریابی سبز استفاده می کنند؛ مثلا در صنعت نساجی، صنایع خودروسازی، در فرآیندهای صنایع نفت و پالایشگاهی، شیمیایی و پتروشیمی، موارد متعددی را جزو لاینفک سیاست تولیدی خود دیدهاند که با منافع زیست محیطی خود و نسلهای آینده سازگار است و بازاریابی سبز هم برای پایش همین اهداف سازو کار میگردد.
وی بیان کرد: اگر چالشهای پیش روی کره زمین را جدی تر بگیریم آنگاه درمی یابیم که محصولات سبزی که باعث ارتقای سلامت و ایمنی خریداران خواهند بود در اولویت سبد آنها قرار خواهند گرفت و بدیهی است که مقرون به صرفه بودن و کارایی مناسب تر و کاهش انرژی تلف شده باعث افزایش تقاضا خواهد شد.
وی بااشاره به اینکه مثلا در بحث سوخت، استفاده از سوختهای فسیلی همانند مازوت کمتر می شود و سوختهای جایگزین که آلایندگی ندارند در اولویت کشورهای صنعتی قرار خواهد گرفت گفت: شرکتهایی که جهانی می اندیشند با خلق روشهای نوین در عین حال ایجاد فرصت اقتصادی برای مصرف کننده خود می توانند در این مقوله پیشرو عمل نمایند که چه بسا هم اکنون شاهد بعضی از پرچمداران در نقاط مختلف جهان هستیم که شفافیت و مسوولیت اجتماعی در دستور کارشان قرار دارد. هرچند که درک معضل کنونی محیط زیست و ضریب حساسیت در جوامع مختلف متفاوت است، ولی در نهایت وقتی سخن از بقای نسل و چالش مرگ و زندگی در میان باشد، واکنشها در انتخاب و تصمیم صحیح یکسان و بلا شرط خواهد بود.
وی تصریح کرد: مدیریت زباله های خطرناک، جلوگیری از جنگل زدایی و بهره برداری از انرژی های پاک و تجدید پذیر و موارد مشابه اینچنین در حالت پیش فرض همگی مورد تایید و تاکید همه صنایع سبز در ملل مختلف است که البته سودجویی و زیاده خواهی قلیلی از صنایع و رهبران ذی نفوذ مانع و چالش همیشگی پیش روی این تفکر سبز بوده است چه بسا هم اکنون هم در مجامع بین المللی مورد بحث و اختلاف نظر های غریبی بوده است.
وی مطرح کرد: اتخاذ استراتژی مناسب با کاهش هزینه و افزایش ضریب ایمنی و سلامتی مخاطب برند و مصرف کنندگان می تواند به عنوان یک راهکار بازاریابی سبز در ورطه تولید و مصرف تدوین گردد؛ به عنوان نمونه با تاکید و تایید بر شواهد فیزیکی سبز میتوان بخشی از سیاست این روش بازاریابی را رونمایی کرد .
وی افزود: اصلاح روشهای سنتی تبلیغاتی در راستای حفظ درختان و جنگل تراشی الگوی مناسبی برای جایگزین نمودن تکنیکهای دیجیتال و روشهای نوین دیگر بوده است و از مولفههایی است که البته به حق تا حدودی مورد التفات و استفاده پارهای از تولیدکنندگان قرار گرفته است.
وی عنوان کرد: رشد روز افزون جمعیت کره خاکی و کمبود منابع غذایی توام با گرسنگی و فقر و شهرنشینی و عواقب صنعتی شدن بی رویه و دهها عوامل خرد و کلان دیگر همگی باعث زوال ارزشهای زیست محیطی بوده اند، که در این میان استفاده از خلاقیتهای موجود برای بازاریابی سبز کاملا حیاتی و البته تجاری به نظر می رسد.
آمارمحمدی در خصوص چالشهای بازاریابی سبز در ایران با بیان اینکه نه تنها در ایران بلکه در همه کشورها این چالشها وجود دارد، ادامه داد: هنوز هم بحث انتفاع شخصی یا شرکتی از جمله در بحث سوختهای فسیلی مطرح است و شاید مهمترین چالشی که این شرکتها با آن روبه رو هستند اینست که چگونه بتوانند بین سود و اهداف سبز محیط زیستی، تعادل برقرار کنند و بر اساس نظر سنجی که در ۶۰ کشور جهان انجام شده، ۵۵درصد از مصرفکنندگان حاضر به پرداخت هزینه اضافی برای محصولات و خدمات شرکتهایی هستند که به تاثیرات زیستمحیطی و اجتماعی توجه دارند.
وی خاطرنشان کرد: لذا گام اول بایستی صرف فرهنگ سازی و اطلاع رسانی و آموزش مخاطبن مصرف شود که با بازاریابی سبز میسر است و در گام بعدی با تصویب قوانین که از صنعت و کالای سبز حمایت کافی خواهد داشت می توان فضای تعامل را با تسهیلات بیشتری برای مصرف مهیا ساخت .
به گفته آمار محمدی، باید تولیدکنندگان را بر مبنای کیفیت و سبز بودن گریدبندی کرده تا قیمت تمام شده بالاتر محصولات سبز درنگاه اول اجحاف در حق خریدار تلقی نگردد و مصرف نیز به صورت خودآگاهانه به سمت محصول سبز سوق پیدا کند و باید استراتژیهای سبز جوامع پیشرو را الگو قرارداده و به سمت صنعت و بازاریابی سبز حرکت کنیم.
وی در پایان اظهار داشت: طراحی سبز، تولید سبز، بازاریابی سبز و مصرف سبز در بعضی مواقع بسیار تخیلی و ایدهآل تلقی میگردد چرا که با منافع کوتاه و بعضا بلند مدت، معدودی از صاحبان صنایع در تضاد جدی است، اما در نگاه عمیقتر بزرگ شدن سوراخ این کشتی عافیت به نفع هیچیک از سرنشینان آن نخواهد بود و لذا با درنظرگرفتن ضریب هوش بالای نسل جوان و نسلهای آینده می توان دریافت که صنعت و بازاریابی سبز یکی از مولفههای اجتناب ناپذیر و موفق در بازارسازی و جذب اعتماد مخاطبان قرار خواهد گرفت که موجب افزایش محبوبیت و اعتمادسازی برندهای سبز خواهد شد.
به اشتراک بگذارید:
لینک خبر: